جدول جو
جدول جو

معنی لشکر گذار - جستجوی لغت در جدول جو

لشکر گذار
لشکر کش سایق جیش: لشکر گذار باشد دشمن شکار باشد دینار بخش باشد دیناربار باشد، (منوچهری. د. چا. 21: 2)
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از لشکر گذاری
تصویر لشکر گذاری
عمل لشکرگذار سوق الجیش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لشکرگذار
تصویر لشکرگذار
لشکرکش، آنکه لشکر را به جنگ ببرد، فرمانده لشکر، لشکرگرا، سپه کش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لشکر جرار
تصویر لشکر جرار
لشکر آراسته و انبوه و بسیار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مشکل گذار
تصویر مشکل گذار
راهی که عبور از آن دشوار باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لشکر شکار
تصویر لشکر شکار
لشکر شکن مغلوب کننده سپاه
فرهنگ لغت هوشیار
سپاسگزار آن که شکر نعمت و احسان کسی گوید سپاسگزار. توضیح نوشتن این ترکیب به صورت شکر گذار غلط است. قیاس کنید با سپاسگزار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لشکر گیر
تصویر لشکر گیر
کسی که لشکردشمن را مغلوب کند فاتح
فرهنگ لغت هوشیار
جایی که لشکر اقامت کند معسکر لشکر جای اردو: و چون لشکر گاه ساخته و اعلام نصرت افراخته شد
فرهنگ لغت هوشیار
فرمانده لشکر نگهدارلشکر: کارهای مملکت بمردان کار و لشکر و لشکردار راست آید
فرهنگ لغت هوشیار